– “کسی پشت درخت ها سوت می زند”در صفحه دکتر سرگلزایی ———————————————————
« …
از سویی دیگر، این کتاب روایتی زنانه از زندگی و رنجهای آن است چرا که داستانها پر از جزئیاتی است که معمولا زنان بیش از مردان به آنها توجه دارند. رنگها، لباسها، آرایشها، غذاها، آدمها و رابطهها؛ اما از حیثی دیگر هم این کتاب روایتی زنانه است: رنجهای وجودی ارتباطی با جنسیت انسانها ندارد اما در داستانهای این کتاب، ما با سختیهای خاص زندگی زنانه مواجه میشویم، زخمهایی که از کودکی به طور خاص برای زنها بیشتر و عمیقتر هستند از جمله رنج مورد تعرض جنسی قرار گرفتن.
داستانهای کتاب « کسی پشت درختها سوت میزند» عصارهای اگزیستانسیال دارند اما نویسنده در توبهتو و گوشهگوشۀ داستانهایش کدهایی به ما میدهد که فراموش نکنیم ما ایرانیها رنجهای تاریخی و زخمهای اجتماعی خاص خودمان را نیز تجربه کردیم.
افسانه حجتی در داستانهایش از زندان قزلقلعه و غلامحسین ساعدی میگوید تا اعدام مرتضی کیوان و داغدیدگی پوری و این اشارههای گذرا اما عمیق تاریخی بسیاری از وقایع دهههای اخیر ما را نیز دربرمیگیرند …»
آنچه خواندید بخشی از متنی است که در قسمت پیشنهاد کتاب در سایت رسمی دکتر سرگلزایی به معرفی کتاب « کسی پشت درختها سوت نمیزند» نوشته دکتر افسانه حجتی طباطبائی پرداخته است. این کتاب زمستان 1400 توسط نشر آموزه برای چاپ نخست منتشر شد.
Tags: آموزه, اموزه, داستان, شرم