– صدای خنده های خدا را بشنویم ——————————————————-
دخترک در پایان سال 2020 اهدافی را که در آغاز سال برای خود گذاشته بود مرور می کند:
او با خودش قرار گذاشته بود که
پول بیشتر در بیاورد که با شروع پاندمی در آغاز بهار کارش را از دست داد.
بیشتر سفر کند که پاندمی همه را خانه نشین کرد.
وزن کم کند که در خانه راهی مگر خوردن برایش ماند.
با مادر بزرگش بیشتر وقت بگذراند که اجل امان نداد و مادر بزرگ را برد.
کمتر بگرید که همه اش را به گریه گذراند.
او می خندد و به راستی هم خندیدن دارد.
ما با جدیت هدف گذاری می کنیم وبرنامه می ریزیم اما طنین خنده های خداوند به برنامه هایمان را که گوش جهان را پر کرده است، نمی شنویم.
داستان چیست ؟
آیا باید عصبانی شویم ؟ آیا باید چنین خندهای تلخی که از گریه غم انگیز تر است سر دهیم؟
یا بپذیریم که زندگی آسیب پذیر است، و ما آسیب پذیریم. و نمی توانیم از آن بگریزیم؟
پاندمی کرونا بیش از هر چیز دیگر درس آسیب پذیری است. اینکه هیچ قطعیتی وجود ندارد، هیچ برنامه قطعی ای نمی توان ریخت در هیچ کجای دنیا.
آسیب پذیری یعنی
هیچ قطع و یقینی وجود ندارد، بهشت و جهنمی درکار نیست، و هر که از قطعیت سخن می گوید فریبمان می دهد.
دوم هیچ گوشه امنی وجود ندارد که در آن بخزیم و ازدرد و رنج، احساس وابستگی و عشق در امان بمانیم. دیر یا زود عواطف ما را درگیر می کنند.
سوم، خطر همیشه در کمین است، از خطرهای کوچک گرفته تا سه گانه بیماری، پیری ، مرگ .
فرار از آسیب پذیری بیهوده است پس چه باید بکنیم؟
درس های آسیب پذیری را از برنه براون در زندگی شجاعانه و رهبری دلیرانه بیاموزیم تا بتوانیم چون با خدا به خود و به جهان بخندیم.
-
آسیبپذیری ضعف نیست و باید بدانیم که هر روز با «بی اطمینانی»، «ریسک» و «بیحفاظی عاطفی» (در معرض قرار گرفتن به لحاظ عاطفی) روبهرو میشویم و این رویارویی در اختیار و به انتخاب ما نیست. تنها چیزی که به انتخاب ماست، مسئلة «درگیر شدن» است. خواست و ارادة ما برای پذیرش آسیبپذیری خود و درگیر شدن با آن، عمق شجاعت و وضوح هدفمان را تعیین میکند. میزان محافظت خود از آسیبپذیر بودن، میزان ترس و ارتباطـ گسیختگی ما را نشان میدهد.
زندگی شجاعانه ص 15
-
آسیبپذیری خوب یا بد نیست؛ نه احساسی نومیدانه است، نه تجربهای همیشه شاد و مثبت. آسیبپذیری مرکز همۀ عاطفهها و احساسهاست. احساس کردن یعنی آسیبپذیر بودن. باور اینکه آسیبپذیری ضعف است یعنی احساس کردن، ضعف است. محروم کردن خود از یک زندگی عاطفی، از ترس اینکه هزینة به دست آوردن آن خیلی سنگین باشد؛ دور شدن از همان چیزی است که به زندگی ما هدف و معنا می دهد.
-
پرهیز از آسیبپذیری اغلب ریشه در آن دارد که این احساس با احساسات رنجآوری مثل ترس، شرم، اندوه، غم و ناامیدی همراه است؛ احساساتی که نمیخواهیم دربارة آنها حرف بزنیم حتی وقتی بر شیوة زندگی ما، عشق، کار، و نیز نحوة رهبری کردنمان عمیقاً اثر میگذارند. آنچه بسیاری از ما متوجه نمیشویم و من برای درک آن یک دهه تحقیق کردهام، این است که آسیبپذیری خاستگاه احساسات و تجاربی است که ما آرزویشان را داریم. آسیبپذیری زادگاه عشق، احساس تعلق، شادی، شجاعت، همدلی و خلاقیت است و آدمی را به سوی امید، همدلی، پاسخگو بودن و واقعیشدن پیش میراند. اگر هدفِ روشنتر و زندگی معنویِ عمیقتر و بامعناتری میخواهیم، فقط باید آسیبپذیر باشیم.
-
این نکته را بهسختی میتوان باور کرد بهخصوص وقتی تمام عمر ضعف و آسیبپذیری را هم معنی میدانستهایم اما حقیقت دارد. من آسیبپذیری را اینگونه تعریف کردهام: نبود اطمینان، ریسکپذیری و بیحفاظی عاطفی یا از نظر عاطفی در معرض بودن با این تعریف در ذهنمان بیایید در مورد عشق فکر کنیم. هر روز با عشق کسی از خواب بیدار شدن که نمیدانیم او هم به ما عشق میورزد یا نه، که نمیتوانیم به قابل اعتماد بودنش یقین داشته باشیم، که شاید با ما بماند و شاید بدون اعلام قبلی ما را ترک کند، که ممکن است تا آخرین روز زندگی به ما وفادار باشد یا فردا به ما خیانت کند، همه و همه آسیبپذیر شدن است. در عشق اطمینان وجود ندارد؛ عشق به شکلی باور نکردنی پرمخاطره است و کسی را دوست داشتن ما را از نظر عاطفی عریان و بیپناه میسازد. آری، ترسناک است و ما را در معرض آسیب قرار میدهد اما آیا میتوان زندگی را بدون عشق، بدون دوست داشتن و دوست داشته شدن تصور کرد؟