— چرا کافمن کسب و کار هوشیار را نوشت؟ ———————————————————————————–
چرا فرد کافمن کسب و کار هوشیار را نوشت؟
فرد کافمن آسیب دیدۀ «جنگ کثیف» آرژانتین است. در دهه هفتاد میلادی، در دوران جنگ سرد، یک دیکتاتوری نظامی بر آرژانتین حاکم بود که حقوق اصلی مردم را به بهانه وفاداری به آرمانهای مسیحیت و پرهیز از کمونیزم پایمال میکرد. کافمن چنان که در مقدمه توضیح میدهد کودکی و نوجوانی اش را در آرژانتین این دوران طی میکند. اما ظاهراً او و خانوادهاش که در رفاه بودهاند نسبت به حاکمیت و ظلمهایش در ناهوشیاری بوده، ستمهای حاکمیت را به مردم نمیدیده یا کتمان میکردهاند. کافمن در مقدمه میگوید:
«طبق یک ضربالمثل آرژانتینی «از کسی که نمیخواهد ببیند، کورتر وجود ندارد». برای اینکه «ببینیم»، نشانههایی بسیار وجود داشت اما ما میترسیدیم ببینیم و در مورد دیدههایمان مسئولیت بپذیریم. ناآگاه ماندن بسی آسانتر بود.»
بعدها وقتی متوجه سکوت و بی تفاوتی خود در مقابل ظلم میشود بهشدت دچار شرم میشود و تا مدتهای بسیار از بابت ناهوشیاری خود شرمزده بوده است. سرانجام میتواند خود را ببخشد و تصمیم میگیرد به بشریت کمک کند تا دیگر تجربه آرژانتین تکرار نشود.
«برای جبران تقصیراتم عهد بستم از آن تجربه درس بگیرم و تلاش کنم دوباره اتفاق نیفتد. میخواستم بدی و شرارت را از ریشه بخشکانم و به مردم بیاموزم که هوشیارتر باشند و به تفاوتها بیشتر احترام بگذارند. سرانجام، آن قدر احساس همدردی پیدا کردم که خودم و آلمانیهای جنگ جهانی دوم را ببخشم. کسی مصون از ناهوشیاری نیست. بهترین روش از بین بردن ناهوشیاری، داوری کردن آن نیست بلکه همدردی و آگاهی است.»
اما شاید فکر کنید که ناهوشیاری در کسب و کار چه ربطی به ناهوشیاری اداره یک کشور دارد؟
فرد در حین کار و تحصیل در امریکا متوجه شد فقط حکومتها نیستند که در اثر ناهوشیاری دیکتاتور میشوند. دیکتاتورمابی یک طرز نگاه به جهان است که همه میتوانند آن را داشته باشند، همه اعم از افراد یک خانه، یک مدرسه، شرکتها و سازمانها وحکومتها. وقتی ناهوشیاری بر طرز فکر مردم یک کشور حاکم شود این احتمال که دچار حاکمیت دیکتاتور شوند بسیار است.
چنان که می گوید:
«سالها بعد در بازنگری گذشته آموختم که ناهوشیاری خاص آرژانتینیها نیست. من در جلسات کسبوکاریِ بسیاری شرکت داشتهام که تنها هدفشان پنهان کردن حقیقت بوده است. بدتر اینکه در آن جلسات به گمانم همه میدانستند چه خبر است اما کسی جرأت نداشت زبان بگشاید و صادقانه با موقعیت روبهرو شود. در این رویه کسانی که با جریان همراه شوند پاداشهایی بزرگ میگیرند و کسانی که دردسر درست کنند، با تهدیدهایی به همان اندازه بزرگ روبهرو میشوند. البته که در شرکتها اردوگاههای مرگ وجود ندارد اما بسیاری از شرکتهای به ظاهر موفق در زیرزمینهای خود رنجهایی بزرگ را پنهان میکنند.»
کافمن وقتی تلاش میکند هوشیاری را به سازمانها و شرکتها بیاورد در حقیقت دارد با دیکتاتوری و نظامهای توتالیتر میجنگد.
وقتی من و خواهرم فرح با خاستگاه اندیشههای فرد کافمن آشنا شدیم کتاب برایمان جالبتر شد و انگیزه ما برای ترجمه آن بیشتر. آری کافمن با حکومت دیکتاتوری مستقیم نجنگیده بود ولی تلاش کرد ریشههای فکریای را که به دیکتاتوری میانجامد بخشکاند. او موفق شد شرم و تجربه تلخ خود را به کار درست تبدیل کند.
تلاش کافمن برای ترویج هوشیاری در کسب و کار به نظر ما الگویی خوب برای جامعه ماست که بدون رودربایستی در حال تجربه کردن جنگ کثیف آرژانتین دهه هفتاد است با مردمی بسیار بیدفاع. پس ما هم باید به سراغ ریشهها برویم. به سراغ خود، خانواده، مدرسه و شرکتها و سازمانها و تلاش کنیم گفتمان دیکتاتوری مبتنی بر ناهوشیاری را تغییر دهیم تا فردای روشنی را برای بچههای خود رقم بزنیم. چنین شد که ما به ترجمه این کتاب همت گماشتیم و امیدواریم شما به خواندن آن و بهرهبرداری از آموزههای آن در راستای هوشیاری همت گمارید.